کاش بر ساحل رودی خاموش عطر مرموز گیاهی بودم
چو بر آنجا گذرت می افتاد به سرا پای تو لب می سودم
کاش چنان شبان می خواندم به نوای دل دیوانه توخفته بر هودج مواج نسیم می گذشتم ز در خانه ی تو
کاش چون پرتوی خورشید بهار سحر از پنجره میتابیدم از پس پرده ی لرزان حریر رنگ چشمان تو را می دیدم!!!
نظرات شما عزیزان: